وردپرس رمان
برترین و جذاب ترین رمان ها 100% رایگان
دانلود رمان خواستگاری یا انتخاب اثری از مرتضی مودب پور

دانلود رمان خواستگاری یا انتخاب اثری از مرتضی مودب پور بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان خواستگاری یا انتخاب از مرتضی مودب پور با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

«مریم و فریبا و شهره واستادن و منتظرن که مترو بیاد. در ضمن دارن با هم دیگه صحبت می کنن. تو مترو یه عده خانم و آقا هم هستن. البته بیشتر خانما هستن.» فریبا: یه دختر، کالا یا یه چیز فروشی نیس که بذارنش تو یه مغازه و براش مشتری بیاد و اگه پسندیدش، ببره بزاره تو خونه ش! مریم: من که از این جرات آ ندارم به بابام بگم من می خوام برم خواستگاری!

خلاصه رمان خواستگاری یا انتخاب

فریبا و شهره و مریم رو یه نیمکت نشستن و دارن با همدیگه حرف می زنن. روبروی فریبا، کمی اونطرف تر، یه پسر جوون نشسته ولی پشت ش به فریبا ایناس. فریبا همونجور  که حرف می زنه، گاه گاهی م به پسره نگاه می کنه. فریبا: سه تایی پسره بدبخت رو سوار کردیم و داریم ازش بازجویی می کنیم! خب معلومه که می ترسه! شهره: این پسرا گردن کلفت دسته جمعی ان! تنها که باشن از موش ترسوترن! فریبا یه نگاه دیگه به پسره که اون طرف تر نشسته می کنه. دو تا دختر از جلوی پسره  رد می شن اما پسره حتی سرشو بلند نمی کنه که نگاه شون کنه. فریبا: ما که نبودیم بترسونیم شون!

_بچه ها Case اصلی دیر نشه ! شهره : نه، هنوز وقت داریم. فریبا در حالی که داره به اون پسره که اون طرف رو نیمکت نشسته و پشت ش به فریبا ایناس میگه: بچه ها اون چطوره؟  مریم و شهره م متوجه پسره می شن. فریبا : از وقتی اومدیم اینجا، من تو کوک شم. دختر از جلوش رد می شه، سرشو بلند نمی کنه. مریم : خب این دفعه خودت تنهایی برو باهاش صحبت کن! فریبا : اول چک کنین ببینین شرایط ش با تعرفه ما جوره؟ تو همین موقع پسره یه لحظه بلند می شه و می ایسته و دوباره می شینه. شهره: تناسب اندام ۱۲. فریبا: نجابت و پرهیز از چشم چرونی و عدم گردش سر به طرفین

جهت هیزی و پدر سوختگی ۲۰.  مریم : سنگینی و متانت ۲۰. شهره: حفظ شئونات مردونگی ۲۰. مریم: کالا با استاندارهای ما مطابقت داره. فریبا بلند میشه و میره طرف پسره و تا می رسه پشتش، میگه: ببخشین آقا! پسره تا سرشو بر می گردونه طرف فریبا، دوربین صورتش رو می گیره! آرایش کامل داره! ریمل و سایه چشم و رژ لب و گونه! زیر ابروشم ور داشته! تا بر می گرده طرف فریبا با حالت اوا خواهری میگه: جونم بگو! فریبا یه نگاه بهش می کنه و بر می گرده طرف مریم و شهره از همونجا داد می زنه و میگه: انضباط! مریم و شهره از همونجا با دست ازش می پرسن یعنی چند؟ فریبام از همونجا..

دانلود رمان خواستگاری یا انتخاب اثری از مرتضی مودب پور بدون دستکاری و سانسور

  • مهستی
موضوعات
درباره سایت
وردپرس رمان
دانلود رمان جدید
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وردپرس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.