دانلود رمان شاهان از سپیده شهریور با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ماهک زنی بیوه، که در ازدواج قبلی خود توسط شوهرش مورد آزار جنسی قرار گرفته. حالا مردی بنام شاهان به زور می خواد ماهک رو صیغه ی خودش کنه اما…
خلاصه رمان شاهان
صداها توی سرم می پیچید. صدای زنگ در، تلفن خونه، صدای کوبیده شدن در، حتی حس می کردم صدای جریان باد هم می شنوم به سختی پلک های دردناکم رو باز کردم، حس می کردم در افتضاحی توی تخم چشمم پیچیده و انگار داره کورم می کنه، خونه به شدت تاریک بود و همین یکم من رو ترسوند. کمی که چشمام بهتر شد به سختی روی تخت نشستم، صداها هنوزم می اومد و حسابی آزارم می داد با دوتا دستم محکم سرم رو گرفتم، اما فایده ای نداشت. به سختی از جا بلند شدم که لرزم گرفت.
متوجه بدن بره.نه ام شدم که از سرمای هوا موهاش سیخ شده بود. اول برق اتاق رو زدم که از شدت نور مجبور شدم چشمام رو ببندم، به محض اینکه چشمام به نور عادت کرد یکی از تیشرت و شلوار هام رو پوشیدم، صدای زنگ موبایلم و تلفن خونه قطع شده بود اما هنوز صدای زنگ در می اومد. فقط می خواستم صداها قطع بشه برای همین با قدم های شل و ول اما تند به سمت در خونه رفتم. تا در رو باز کردم در با شتاب باز شد و شاهان وارد خونه شد، اخمی کردم و قدمی ازش فاصله گرفتم.
شاهان بی توجه به اخم و تخمم صورتم رو بین دو تا دستاش گرفت و گفت: دختر تو که کشتیم، می دونی چه حالی شدم وقتی دیدم نه تلفنت رو جواب میدی نه در رو باز می کنی؟ فکر کردم اتفاقی برات افتاده که در رو باز نمیکنی! دستش رو خواستم با شدت پس بزنم که قبل از من دستاش از دور صورتم باز شد و دور کمرم حلقه شد، منو به خودش چسبوند و گفت: چرا اینقدر آشفته ای تو دختر، حالت خوبه؟ در خونه رو با پاش بست و دستش رو روی پیشونیم گذاشت، نگران گفت: چرا تو داغی؟ تب کردی؟…