برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان رسوخ دل pdf از HananehKH با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان HananehKH مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان رسوخ دل
همه چیز از همون روز شروع شـد روزی که مفروض به فراموشی برد
مجیر ادمهایی بودم که تـوی اتفاقات از هم پیشی مـیگرفتند
به دنبال رندگی تازه ای خط قرمزهایی زیر پا گذاشتم
لابه لای پستـوی انزوا قدمـی به سمت یخبندان تاریکی برداشتم
من پسری بودم که تـوی بیست و هفت سالگی رسوخ عشق رو تقبل کرد و بهاش رو پرداخت
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان دختر خـوشگل ولی شیطون
قسمت اول رمان رسوخ دل
– پس مهندس مهندس که مـی گن تـویی!؟
برای اولین بار دلم مـی خـواست مهندس نبودم این لفظ منزجرم مـی کرد
برای مرگ پدرش من رو مقصر مـی دونست
و حق داشت به دنبال کسی بود که چشمای سبز وحشیش
رو روش زوم کنه همون چشمایی که انگـار حلقه عذاب
دور گردنم مـی انداخت تمایلش به این بود که انقدر داد بزنه
تا خالی شـه خالی از پر بودن حرمان و ناامـیـد نگـاهش
مـی کردم پر از درد بود و کراهت پر از عداوت و انزوا دستش
که از خشم باال رفت، بی مهابا جاخالی دادم گونه های
کشیـده اش باال رفت و با استـهزا نگـاهم کرد چونه اش مـی لرزیـد
مـی تـونستم این رو از حسی که بهم منتقل مـی کرد
بفهمم با تشویش نگـاهش کردم زیبا بود و معصوم چشماش
پر از اشک و قرمز چشمای درشت و مژه هایی که از
اون چشم ها، آویزون بودن حقا که با پوست سبزه اش مـی اومد
دقـیق تر شـدم بزرگ تر از پونزده سال مـی زد
انگـار که بیست سال داشت قد بلندش سایه مـی انداخت
تـوی ذهنم تحلیلش مـی کردم و هنوز هم تصاویر جسد بی
جون پدرش،که سقوط از دو طبقه رو به جون خریـده بود..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید