برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان رویای من pdf از ندا زارع خلیلی، مریم رفیعی لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ندا زارع خلیلی، مریم رفیعی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/پلیسی/طنز
خلاصه رمان رویای من
دخترانی که با اسرار پلیس مـیشن و عاشق مـیشن اما مشکـالتی که بر سر راه انهاست شایـد انهارا از هم دور کند و
باعث اضافه شـدن نفرسومـی به رابطشون بشـه. آیا به هم مـیرسند؟! یا دراخر بخاطر عشق یکدیگر از هم جدامـیشوند؟!
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان روزی که باران باریـد
قسمت اول رمان رویای من
باتعجب به سرهنگ نگـا مـیکردم این حرفی ک مـی زنه ه یچ جوره تـو مغز
من جا نمـیگیره یعنی چی که بعنوان فرمانده آموزشی بایـد
تـو پادگـان مشغول کـاربشم
من: آخه قربان من اینجا مـیتـونم مفیـدتر باشم بهتره سرگرد سامـیاری بره
سرهنگ. نیهاد پسرم کیان که افسر اطالعاتیه و حتما به موقعش ب تـو
ملحق مـیشـه اما تـو سرگرد عملیاتی هست امـیـدوارم مجبورم
نکنی به زور بفرستمت
دیگـه نمـیتـونستم حرفی رو حرفش بزنم اخه راه یم جز قبول کردن
نداشتم قبول کردم و با یه احترام نظامـی از اتاق سرهنگ خارج
شـدم دیـدم کیان طبق معمول درحال بگو بخند با بقـیس یه نگـاهی
بهش انداختم ک متـوجه ام شـد اما من بااخم راه اتاقمو درپیش
گرفتم اما مـگ گزاشت با دواومدو جلومو صد کرد
کیان. عه عه پسرخاله جان بااین ابروهای گره خـورده کجامـیری
من. کیان تـوروخدا ول کن اصال وقت شوخی نیست حصله ندارم بایـد هرچه سریعتر اماده شم
کیان. اماده؟؟ اماده برای چی؟ وایساببینم چیشـده چتـه
به راهم ادامه دادم وکیانم همرام مـیومدو سوال مـیپرسیـد همزمان
باباز کردن اتاقم جلو تراز من تشریف برد تـواتاقم کیان
پسرخالمه اما یک سال از من کوچیکترع ۲۴سالشـه اما سرگرد
اطالعاتی اداره ناجای تـهرانه یه پسرشیطون و شوخ طبع
باچشمای وحشی سبز و قـیافع به قول خـودش دخترکش
من. تـوروخدا بفرما خنده …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید