برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان رخصت pdf از ماهور فتحی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ماهورفتحی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان رخصت
این روزابَرزَخی اَم،خیلے خَرابَم داش آکُل…
ی چیزایــی مـیبینَم، اِنگـاری خـوابَم داش آکُل…
قـیصَراون روزا،ب خـون خـواهی فَرمون مـی اومَد…
خـودفََرمون شُده آق مَنگُلیه امروز داش آکَل…
اونی ک اون قَدیما،ی تـهرون روسیاه مـیکَرد
سَر چهارراه امروز شُده حاجی فیروز داش آکُل…
آدَمامَشتے بودَن،ناکَس ونالوتی نَبود،ولی امروز
لوتی بازی تـوی قِصه هاس داش آکل…
اَِسم تـوهمه جا وِرد زَبون بود داش آکُل…
پای هَم آدَما وامـیستادَن ومَشتی بودَن
مَعرَفَت تـورُفقا خیلی کَلون بود داش آکُل…
اون روزا سیّد ماواسه خـودش قُدرَتی بود
حالاقَدرَت شُده پول وسِکّه وزَر داش آکُل…
مَردی ومردونگے روجِدی
نَگیر ک قِصه بود،تـوی طُوقـی تـوگَوَزن ها تـوی قـیصَرداش آکُل…… !!
قصہ ے که فرق داره با تموم دخترا ….
دختری که مردونگیش چوب شـده تـو سر نامردا …
دختری که ….
پسری که دین و دنیاش شـده دینش….
متدین و بی اعصاب…
و سرانجام؟
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان رقص قاصدک
قسمت اول رمان رخصت
آمنھ آمنھ اشک تـو آب دماغ منھ ….
ھوووو دس دس دس بیاجون ننھ اقدس بیا امنھ
امنھ بھ چھ گلی کـاشتم بابا فیروز قشنگم
بسھ ماھور جمعش کن
مقنعھ مو صاف کردم و نگـاه لیلا کھ بالای سرم بود کردم
چیع ؟چیشـده؟
پاشوحراست کـارت داره
بچھ ھا باھم اووووو
بااخم گفتم خف
منو؟
نھ منو
خـواگھ تـوروکـارداره چرا یقھ منو چسبیـدی
ببنددھنتـو حوصلھ ندارم بحث جدیع پاشو
یاعلی تـوکی الوات شـدی؟
ماھورمرگ مادرت پاشو
ازجابلند شـدمو رو بھ مھنازگفتم ریتمو داشتھ باش
دیشب اومدم خـونتـون نبودی راستشو بگو کجا رفتھ بودی
و مھناز داشت ادامھ مـیـداد کھ لیلا کشون کشون بردم
پشت دروایسادم استینامو دادم پایین و مقنعمو بھ قول بابام اسلامـی کردم
ودرزدم
بفرما
یاالله کشـداری گفتمو وارد شـدم
حاج اقا کنارپنجره و ایساده بود
وتا منو دیـد برگشت ..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید