برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان خانومای سارق pdf از فری بانو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فری بانو مـیباشـد
موضوع رمان :جنایی/معما/عاشقانه
خلاصه رمان خانومای سارق
زندگی پر از فراز و نشیبایی ایست که خـواه یا ناخـواه تـو زندگیه هممون رخ مـیـده،
تـو داستان زندگیه ما دو دخترن… دخترانی که زندگیشون واسشون یه کوه غم ساختـه!
ولی در کنارش غروری دارن که پای دو پسر قصهی ما رو به زانو مـیزنن،
در مقابل نقاب غرورشون… احساسات و لطافت هم جرء جدا نشـدنی از وجودشونه!
دو حسی که سالها از خـودشون دور مـیکنن ولی با یه تلنگر
تمام چرخه زندگشیون تغییر مـیکنه طوری که اتفاقای خـوب و بد داستان رقم مـیرنه…
دانلود رمان فصل بادبادک ها مهسا زهیری
متن اول رمان خانومای سارق
ماشـه رو کشیـدمو اسلحه رو روی شقـیقه هاش گذاشتم
_ برای آخرین بار مـیگم…کجـــاست؟؟
هـــان لعنتی؟؟مـیـگم کجاست؟
بازم همون صورت بی تفاوت …همون حالت سرد…
عصاب و روانم دیگـه دستـه خـودم نبود. ناخـودآگـاه یه گلوله روونه ی
دیوار کردم..به خاطر این که اتاق خالی بود صداش بد پیچیـد..
اما باز هیچ حرکتی نکرد..نه ترسی..لعنتی
با صدای گلوله کیارش سریع در و باز کرد قبل از این که چیزی بگـه با تحکم گفت
_ گمشـــو بیرون
بدون هیچ حرفی در و بست..
روی صندلی فلزی وسط اتاق نشستم….
نگـاهش کردمو با یه پوزخند گفتم:هنوز عوض
نشـدی…هنوز هم همون آدمـی..ولی من دیگـه اون آدمـی که تـو فکر مـیکنی نیستم..
مـیفهمـی لعنتی؟اینی که جلوتـه اون
وندایی نیست که هر چی تـو بگی بگـه چشم…
این وندایی که مـیبینی همه چی و به جون خریـده تا به اینجا
رسیـده…مـیفهمــــی؟؟؟
خنده ی عصبی کردمو ادامه دادم..
مـیبینی دنیا چقدر کوچیکه االن تـو جلوی من زانو
زدی…یادت بهت گفتم یه روزی یه کـاری مـیکنم به التماسم بیفتی؟
ولی تـو خندیـدی و با یه پوزخند گفتی: تـوی جوجه
فسقلی هیچ غلتی
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید