برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان شب های برفی pdf از آرزو امانی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آرزو امانی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان شب های برفی
ساده دو ساله ازدواج کرده ولی بعد از مدتی رفتار همسرش تغییر مـیکنه و ساده مـیفهمه که ..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان شب های برفی
آرمـین از تـو اشپزخـونه بلند صدام کرد و گفت چایی یا قهوه؟
با خنده گفتم چایی البتـه لب سوز و لب دوز و دیشلمه
آرمـین با صدای مسخره گفت سرکـار خانم با شکـالت مـیل مـیکنن یا بیسکویت
نازی به صدام دادم و گفتم ترجیحا شکـالت
پای راستم و به روی پای چپم انداختم و مشغول خـوندن رمانم شـدم ارمـین با
سینی چایی کنارم نشست و گفت چی مـیخـونی خانمم؟
گوشیم رو به سمتش گرفتم و گفتم رمان درستـه ساده ام اما مریمم
آرمـین پقـی زد زیر خنده و گفت چه ا سم طوالنی داره ،چه حو صله ای داری
حاال قشنگـه؟
گوشیم رو تـو دستم جا به جا کردم و گفتم هنوز نمـیـدونم چون صفحه چهارمم
ارمـین سینی چایی رو به سمتم کشیـد و گفت بخـور تا سرد نشـده،
یک شکـالت گنده برداشتم و درستـه تـو دهنم گذاشتم
ارمـین با خنده گفت اوهو خفه نشی ؟!!!
چشمهایم رو برایش لوچ کردم و گفتم بده بیاد چاییم رو
بعد از خـوردن چایی به ارمـین گفتم پوس یـدیم تـو این چهار دیواری ،یکوقت
نریم بیرونا،اگـه بریم خدا قهرش مـیگیره!!!
آرمـین بالش ت زیر س رش رو به س متم پرت کرد و گفت خب خانمم ک ا
بریم؟شما بگو من دست مـیزارم رو چشمم و مـیگم چشم!!!
خـودم رو برایش لوس کردم و گفتم بریم یکجایی که برف داش تـه باش ه،دی
ماه شـد و ما یک برف ندیـدیم!
آرمـین لبهایش رو عین خـودم غنچه کرد و گفت…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید