برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان هم آغوش گناه pdf از مارال ع ز با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مارال ع ز مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
تبسم دختريست كه فريب عشق٢ساله ى خـود را مى خـورد و با اون رابطه برقرار مى كند و از او حامله مى شود اما آيهان زير بار نمى رود و اورا پس مى زند و در شب خـواستگـارى پسر عمويش از او وقتى حقيقت برملا مى شود پدر تبسم صورتش را با اسيد مى سوزاند و او..
لینک رمان به درخـواست نویسنده برداشتـه شـد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان گریز از تنهایی pdf از نادیا.ا با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نادیا.ا مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
قصه ما، قصه یه دختر روستایی معمولیه که تـو دنیا فقط یه مادر داره. ولی با مرگ ناگـهانی و غم انگیزش، اون هم تنهاش مـیذاره. مدتی پس از مرگ مادرش، با پیـدا کردن دفترچه خاطراتی، رازی از زندگی گذشتـه پدرش براش فاش مـی شـه. تندیس با تردیـد پا به مسیری در زندگیش مـیذاره که سرنوشتش رو دست خـوش تغییرات زیادی مـیکنه.
رمان خیلی خـوب و جالبیه پیشنهاد مـیکنم حتما دانلودش کنین
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آشتی با عشق pdf از ایکسا خانوم با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ایکسا خانوم مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان آشتی با عشق
یه آقا پسری از سر شیطنت یه کـار بدی مـیکنه در حق یه دختر خانم نازنازی!
و دختر خانم داستان به شـدت کینه به دل مـی گیره و تا پسر داستان و
بدجوری زمـین نزنه حاضر به بخشیـدنش نمـیشـه….
حالا سوال اینجاست!؟!
کـار سهوی پسر داستان از سرشیطنت؛
ارزش تلافی دختر خانم و داشتـه یا که نه!؟
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان عشق تا جنون
قسمت اول رمان آشتی با عشق
با نگـاهی به کفشاي در خـونه از حرص پوفی کشیـد و عصبی و در مونده به سقف پاگرد خیره شـد
رزو به دلش مونده بود شبی با آرامش وارد خـونه بشـه و از سکوت خـونه لذت ببره.دست خـودش نبود بعد از
سالها هنوز به خانواده ي پرجمعیتش عادت نکرده بود.
چشماشو بست و با نفس عمـیقـی کلیـد انداخت به در و بدون تـوجه به سروصداي خـونه در و آروم بست و بدون
جلب تـوجه مسیر پله مانند تا طبقه ي اختصاصی شو دنبال کرد. به آخرین پله نرسیـده صداي سمانه بزرگترین
خـواهرزاده ش با پوزخند مخاطبش قرار داد:
-چه عجب چشم ما به جمال آهو خانم روشن شـد!
با غیض سرجاش ایستاد و طبق عادت فحش زشتی زیر لب بهش بست.صداي متحیر عزیزش بلند شـد:
-چی مـیگی مادرجون مـگـه آهو اومده؟!
-فکر کنم اومد آخه انگـار منم یه سایه یی دیـدم از پله ها بالا رفت.
صداي سرزنش گر آقامحمدعلی پدرش مثل همـیشـه عزیزش و مخاطب قرار داد:
–دلت خـوشـه بچه تربیت کردي که به این همه آدم بدون سلام بی احترامـی مـیکنه!
پیرزن بایـد هم نمـی دیـدش وقتی سر سفره پشت به در ساختمون تـو هال راحتی پشت قسمت پله خـور ساختمون
نشستـه بود. هنوز گیر چشماي …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آس دل pdf از س . شب با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان س . شب مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
هلنا، دختری مهربان و دلسوز با پدری مستبد، برای مرگ مادرش مقصر دیـده مـیشود. او سعی دارد با سرنوشتش مبارزه کند و ادامه دهد. یک تغییر، یک دوست، یک بازی…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تمنای آغوشت pdf از سارا ترک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سارا ترک مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان تمنای آغوشت
اقا بزرگ نوزاد قنداق کرده را در آغوش گرفت و با مهر و محبت به نوزاد چشم دوخت.
چند لحظه ای خیره چشمهای بستـه اش موند و سپس کنار گوشش مشغول اذان گفتن شـد!
به صندلی بعد تموم شـدن اذان درحالی که نوزاد رو تنگ در آغوش مـیفشرد مخصوصش تکیه زد و
نگـاه گذرایی به همه انداخت و لبانش رو با زبون تر کرد و گفت : از همسرش نرجس همـینکه پسرش
رو به دنیا اورد _بعد مرگ پسر ارشـدم سیاوش دنیا رفت بزرگش کردیم که الان این جوان رشیـد
از اون موقع به بعد عماد رو من و خانم بزرگ که کنارم نشستـه شـده نگـاهش رو دوباره به نوزاد دوخت و
با لبخند ادامه داد : _اسم این نوزاد که اخرین نوه و دختر دومـین پسرم هست رو تیام مـیذارم
رمان پیشنهادی:دانلود رمان لذتی از جنس گناه سارا ترک
قسمت اول رمان تمنای آغوشت
و بند نافش رو به عماد مـیبندم زمانی که تیام به بلوغ رسیـد بایـد با عماد ازدواج کنه.. بعد تموم شـدن
حرف اقا بزرگ همه متعجب به من و اقا بزرگ نگـاه مـیکردن! منم از شنیـدن این حرف عصبی شـدم..
من من نمـیتـونستم با تیام ازدواج کنم.. من عاشق یکی از دخترهای زیبای روستا بودم خـواستم
لب باز کنم که عمو ساشا (پدر تیام )پیش دستی کرد و گفت : _پدرجان بین عماد و تیام اختلاف سنی
زیادی هست سالشـه ۲۰ عماد اقا بزرگ چهره اش برافروختـه شـد و غریـد : _من بزرگتر خانوادم و تصمـیم
مـیگیرم هرکس هم از دستـوراتم اطاعت نکنه بایـد این عمارت رو ترک کنه و نسبت های فامـیلی رو
با من از بین ببره عمو سکوت کرد که اقا بزرگ نگـاهش رو به من کرد ..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان امانت دار دلم باش pdf از مریم مؤیـدی لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مریم مؤیـدی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/معمایی
خلاصه رمان امانت دار دلم باش
رضا شرخر براي ترسوندن سالاري، دخترش عسل رو مـیـدزده اما قبل از گرفتن پولش سالاري به طرز مشکوکی
بر اثر تصادف کشتـه مـیشـه رضا مجبور مـیشـه عسل رو آزاد کنه عسل شکـایت مـیکنه و پلیس رضا رو دستگیر مـیکنه
عسل براي آزادي رضا شرط مـیذاره که اگـه مـیخـواد آزاد بشـه بایـد باهاش ازدواج کنه چون قاتل پدرش رو شناختـه
ولی نیاز به کمک داره..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان آواره
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان برایم از عشق بگو جلد دوم رمان یک بار نگـاهم کن pdf از baran amad با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان baran amad مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان برایم از عشق بگو
نقش ماکـان تـو این داستان پر رنگ ترهست و یه جورایی ارشیا و ترنج کم کم مـی رن
تـو حاشیه و ماکـان و چند شخصیت جدیـد وارد ماجرا مـی شن که کلی مـیشـه
گفت یجور عشق ماکـان رو نشون مـیـده…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان پیانو
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان پرستار هوس باز pdf از فری بانو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فری بانو مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
رفتارشو و کـارهاشو تـوی ذهنم آوردم …………..نمـیتـونستم فکر کنم…..گیج بودم…….دستمو روی
بدنم به حرکت آوردم…بدنی که همـین چند ساعت قبل زیر پای کـامران بود…………از حماقت خـودم………از کـار
کـامران……..به گریه افتادم………زار زدم و نالیـدم……جیغ زدم:
کـامران……….کـامران………..متنفرم ازت……………متنفرم………………..
شیشـه ی شامپو رو برداشتم …درشو باز کردم و تمامشو روی خـودم خالی کردم و بدنمو
سابیـدم……..سابیـدم………….سابیـدم………..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان سفر به دیار عشق pdf از آرام عشق با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آرام عشق مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
چهار ساله همه ازش متنفرن… پدر، مادر، برادر، حتی همه ی فامـیل با نگـاه های پر از نفرت دلش رو بدرد مـیارن… فقط و فقط به جرم بی گناهی، بی گناهی که تـو دادگـاه همه گناهکـاره… تا اینکه بالاخره بعد از چهار سال غریبه ای رو مـیبینه که از هر آشنایی براش آشناتره یا شایـد هم آشنایی که از هر غریبه ای براش غریبه تره… خـودش هم نمـیـدونه ولی این مـیشـه نقطه ی آغاز دوباره ..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آنهدونیا pdf از سدگل با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سدگل مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/تراژدی
خلاصه رمان آنهدونیا
بعضی از آدمها از تـه قلب به تقدیر اعتقاد دارند. تقدیر، سرنوشتی که از قبل مشخص مـیشود.
عاقبت اتفاقات پی در پی زندگی انسانهای قصه، به دست این جمله کلیشـهای بود یا چیزی دیگر نمـیدانیم؛
اما هرچه که بود، بدجوری زمـین و آسمان دنیای دراگونوف جوان را بهم دوخت. در آن شب سرد و خفقانآور،
دستان گرم انسانی مهربان برای درآغوش گرفتن کودکی گمشـده در واگنهای تنگ قطار، باز مـیشود.
به کمک همراه همـیشگیاش او را به دست پرورشگـاهی در همان حوالی مـیسپارد غافل از اینکه
آنجا آخر خط نیست. برای خداحافظی خیلی زود است، زندگی آنها حالا به هم گره خـورده و
هیچ جوره از هم باز نمـیشود..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان تـوتیای چشمم
دانلود رمان بد یمن
قسمت اول رمان آنهدونیا
– بس کن آلا، خفه شو!
ساشا سعی مـیکرد به آلا دلداری دهد و از اینکه او آرام نمـیشـد عصبی شـده بود.
برای اولین بار بود که آلا درگیر یک قتل شـده بود و تصویر یوری با چشمان باز که روی زمـین افتاده و
خـون از سرش جاری بود را نمـیتـوانست فراموش کند.
– تـو کشتیش… .
– آره کشتمش آنهدونیا چون لیاقتش همـین بود.
آلا ساشا را که مـیخـواست او را بغل کند هل داد و با گریه گفت:
– تـو اگـه اون روز بهش مشت نمـیزدی کینهای نمـیشـد.
ساشا با پوزخند گفت:
– حالا همه چی تقصیر من شـد؟
ساشا با سماجت خـود را به آلا رساند و او را در آغوش گرفت.
– فراموشش کن… مـیفهمـی؟ فراموشش کن.
آلا بیخیال نمـیشـد.، طاقت ساشا تمام شـد و بلند شـد تا از اتاق خارج شود.
قبل از اینکه در را باز کند با حرص گفت:
– یه جوری ناراحتی که انگـار کلی باهاش خاطره داشتی.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید