برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان با هم در پاریس pdf از مرجان فریـدی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مرجان فریـدی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
قصه ای سراسر از سیاهی وسفیـدی.
پسری که اسم و رسمش مخفیه و لقبش رباتـه. داستانی که از بوی خـونی که در گذشتـه اتفاق افتاده؛ سر چشمه مـی گیره.
پسری که اومده تا عاشق کنه.اومده تا پیروز شـه و ببره. دختری که سر گرم دنیای عجیب خـودشـه. و خبر نداره از آینده پر پیچ و خمش. قصه ای خـون زده. شخصیت های رباتیک و مصنوعی. و دختر ترسیـده و فراری از پدر ترسناکش. ماجرایی عجیب.و خالی از عشق
لینک دانلود به درخـواست نویسنده حذف شـد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان فانوس pdf مهتاب با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مهتاب مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان:
باران دختریه که تـوی یه فانوس با مادرش زندگی مـیکنه تا اینکه یه روز مادرش کشتـه مـیشـه و صاحب اون فانوس که در اصل صاحب کـار باران و مادرش هم بوده سمت
بارانو از اشپز به ساقـی در مهمونی شبانه تغییر مـیـده و ///
داستان اصلی از جایی شروع مـیشـه که یه مرد باران و از دست صاحب کـارش نجات مـیـده//
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تلاطم آرامش من pdf از نیاز پاشا با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نیاز پاشا مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
یغما مفیـدی، دختر بیست و دو سالهای که سرنوشت خاصی داشتـه و دردها و شادیهای زیادی رو پشت سر گذاشتـه،
ولی باز هم امواجی از اتفآقات، زندگیش رو تحت الشعاع قرارداده و بهم مـیریزن، آیاکسانی هستند که بتـونن یغما رو از
این امواج بزرگ و خشمـگین نجات بدن؟ یا خـودش جلوی این امواج مـیایستاده؟ چه کسی قراره این امواج رو خشمـگین تر کنه؟
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان فقط خـودمو خـودت pdf از حوروش/بهار ۷۹ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان حوروش/بهار ۷۹ مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/طنز
خلاصه رمان فقط خـودمو خـودت
داستان درباره دختری به اسم ترمه است که هفده سالگی به فرزند خـوندگی
خانواده ی سعیـدی گرفتـه شـده.شروع داستان از جاییه که ترمه و سیما ( یار غارش )
برای دزدی به یه مهمونی رفتن و روز بعد از طرف افشین ،
یکی از کله گنده های خلاف ( البتـه خـودش اینجوری تـوهم زده وگرنه
اندازه سر سوزن هم حالیش نیست.) بهشون پیشنهادی مـیشـه که ترمه به
اصرار سیما قبول مـیکنه.پیشنهاده درباره دزدی از یکی از شرکـای قبلی افشین
به نام انوشـه و افشین ازشون مـیخـواد که از خـونش براش مدارکی بیارن
خـونه ای که خارج از شـهره و حسابی هم امنیتیِ و
هر جک و جونوری که واسه محافظت به درد مـیخـورن رو اونجا ول داده..
ترمه و سیما کـار رو قبول مـیکنن و به دزدی مـیرن
به خیال اینکه بجز نگـهبانا صاحب خـونه، یعنی شریک افشین اون شب خـونه نیست
اما ماجرا برعکس مـیشـه و داخل خـونه گیر مـیفتن و بالاخره با هر جون کندنی هست در مـیرن
رمان پیشنهادی:دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان فقط خـودمو خـودت
تـو در چلچراغ ھا نشستھ ای
در سیاھی تصویری بھ زیبایی رویا ھایم
تـو در افق نشستھ ای
بھ روشنی خـورشیـدی بھ رنگینی دنیایم
تـو در بیکرانھ ھا بھ انتظار نشستھ ای
انتظاری بی پایان
بھ وسعت نگـاھت
بھ وسعت احساست
و من احساس مـیکنم تـورا
و آنچھ در پستـوی قلبت نشانده ای
تـو در آینده نشستھ ای
در آینده ای نامعلوم کھ دست تقدیر ھمھ را بھ گردن مـیکشـد
بھ ظلمات مـینگری و مـیبینی آنچھ کھ در قلبم مـیگذرد
نگـاھت مخملی از احساس است کھ دلم را ویرانھ مـیکند و مـیسازد
دلم مـیسازد
با تازیانھ ھای ماندگـار و
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان این مرد مشکوک است pdf از ریحانه خدارضا لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ریحانه خدارضا مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/پلیسی
خلاصه رمان این مرد مشکوک است
جانا ذرین دخترکی قوی است که با از دست دادن خانواده اش تلخی روزگـار به او روی مـی آورد و
در دل او غم دیرینه ای نقش مـی بندد.در این درگیری ها ماجراهایی که در زندگی اش اتفاق مـی افتد
او را از کـاری که کرده است پشیمان مـی سازد و برای حفظ تنها کسانی که در زندگی اش
باقـی مانده اند و عهدی که با خدای خـود بستـه دست به کـارهای جبران نا پذیری مـی زند…..
رمان پیشنهادی:دانلود رمان نقاب دل مرضیه یگـانه
قسمت اول رمان این مرد مشکوک است
قبل از اینکه من بتـوانم حرف او را تجزیه و تحلیل کنم بین جمعیت زیاد رقصنده گم شـدند.
موسیقـی با ان صدای کر کننده اعصابم را بدجور بهم ریختـه بود نگـاهم دور تا دور سالن
چرخیـد تا اینکه در نهایت جای تاریک و خلوتی را انتـهای سالن کمـی دورتر از پیست پیـدا کردم.
از بین جمعیتی که مـیلی متری بهم چسبیـده بودند راه باز کردم، تا خـودم را به آن جا برسانم
به دو سه نفر تنه زدم اما خـوشبختانه همه انقدر حواس پرت بودند که کسی
چیزی نفهمـیـد دیگر تقریبا نزدیک مبل بودم، که چیزی محکم با شانه ی راستم برخـورد کرد
مردی که به من تنه زده بود برخلاف بقـیه که بی تـوجه عبور مـی کردند عبور نکرد و در جایش ماند
. نگـاهمان گره خـورد و کم کم چشمهای قهوه ایش درشت شـد اما بعد اخم هایش درهم رفت.
زمزمه ای کرد که در ان شلوغی شنیـدنش برای من محال بود دهانم را باز کردم،
تا بپرسم چه گفتـه که بی تـوجه به من سرعتش را زیاد کرد و دور شـد
مسیر رفتنش…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان من ازدواج نمـیکنم pdf فری بانو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فری بانو مـیباشـد
موضوع رمان:طنز
خلاصه رمان:
پسری به اسم مـیلاد که داره کم کم به قول خانواده پیرمرد مـیشـه رو مجبور مـیکنند که ازدواج کنه….//کنار این جریان یه نفر وارد زندگی مـیلاد مـیشـه که ازش متنفره….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان اژدهای سپیـد pdf از مهدی.جبا لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مهدی.ج مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
پسری افسانهای و نجاتدهنده است که در دنیای دیگری به سر مـیبرد. حال او تـوسط یک فرد، بازمـیگردد تا افسانهاش را آغاز کند. افسانهای کهن که موجودات تاریک و ظالم، از آن هراسان و گریزان هستند و حال آدرین برای اجرای عدالت و پایمالنشـدن خـون یکی از افراد مهم زندگیاش، دست به انتقامـی خـونین مـیزند و…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان چشمهایش pdf از بزرگ علوی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان بزرگ علوی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
شـهر تـهران خفقان گرفتـه بود، هیچ کس نفسش در نمـیآمد؛ همه ازهم مـیترسیـدند، خانوادهها از کسانشان مـیترسیـدند بچهها از معلمـینشان، معلمـین از فراشها، و فراشها از سلمانی و دلاک؛ همه از خـودشان مـیترسیـدند، از سایهشان باک داشتند. همهجا، در خانه، در اداره، در مسجد، پشت ترازو، در مدرسه و در دانشگـاه و در حمام مأمورین آگـاهی را دنبال خـودشان مـیدانستند. در سینما، موقع نواختن سرود شاهنشاهی همه بهدور و بر خـودشان مـینگریستند، مبادا دیوانه یا از جان گذشتـهای بر نخیزد و موجب گرفتاری و دردسر همه را فراهم کند. سکوت مرگآسایی در تمام کشور حکمفرما بود. همه خـود را راضی قلمداد مـیکردند. روزنامهها جز مدح دیکتاتـور چیزی نداشتند بنویسند. مردم تشنه خبر بودند و پنهانی دروغهای شاخدار پخش مـیکردند. کی جرأت داشت علنآ بگویـد که فلان چیز بد است مـگر ممکن مـیشـد در کشور شاهنشاهی چیزی بد باشـد. اندوه و بیحالی و بدگمانی و یأسِ مردم در بازار و خیابان هم بهچشم مـیزد مردم واهمه داشتند از اینکه در خیابانها دور و برشان را نگـاه کنند مبادا مورد سوظن قرار گیرند.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عاشقم کن pdf از لیـدی_آوا با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان لیـدی_آوا مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/ازدواج اجباری
خلاصه رمان عاشقم کن
نوا با خانواده مادریش داخل یک ساختمان ۴ واحدی زندگی مـی کنه پدر بزرگش
مشکـات پاکزاد از نوا که نوه دردونه اش بوده مـی خـواد تا با مهره انتخابی خـودش
ازدواج کنه نوا سعی مـی کنه از حرف پدر بزرگش که در حقش بیش از پدر نداشتـه اش
پدری کرده سر باز بزنه ولی در طی داستان به چیزهایی بر مـی خـوره که مـی تـونه
مسیر زندگیش و تغییر بده ولی اقا بزرگ هنوز روی شخصی که برای نوا مجهوله اصرار داره….
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان فرار از خیانت
قسمت اول رمان عاشقم کن
با شتاب پله ها رویکی دوتا به سمت باال طی مـی کردم صدای مادر
که از داخل واحد خاله دیبا با فریاد اسمم و صدا مـی
زد به گوشم رسیـد بغض کردم ولی اجازه بارش یک قطره رو هم
به چشمان آبدارم ندادم سوزش سیلی که با بی
رحمـی تمام به گوشم نواختـه بود آزارم مـی داد پاهام و عصبی
روی پله ها مـی کوبیـدم شایـد از عصبانیتم کـاستـه مـی شـد
ولی خیلی ناگـهانی تعادلم و از دست دادم زمانی به خـودم اومدم
که پایین راه پله نقش زمـین شـده بودم روی زمـین نیم
خیز شـدم ولی تـوان بلند شـدن و نداشتم حتی تـوان ناله کردن
رو هم نداشتم با احساس خیسی رو صورتم دستی بهش
کشیـدم با دیـدن خـون غلیظ روی دستم وادادم ! !دست خـونیم و
به بینیم نزدیک کردم بوی خـون مثل همـیشـه حالم و
زیر و رو مـی کرد به اجبار همونجا روی زمـین دراز کشیـدم سرم
تیر مـی کشیـد چشمام سیاهی مـی رفت این بار صدای
مهراد در گوشم پیچیـد به نظر خیلی گنگ و دور بود فقط هاله ای
از مرد بلند..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان شـهر آرزوها pdf از س.حیـدری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان س.حیـدری مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان شـهر آرزوها
داستان درباره ی عشقـی پاک ؛ عشقـی که مهرداد به مـینا به شکنجه های ساواک تن مـیـده
از طرفی پسر یکی از تیمسار های شاه عاشق مـینا مـیشـه و به خاطر مـینا
هرکـاری مـی کنه که دلش رو به دست بیاره اما..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان طپش
قسمت اول رمان شـهر آرزوها
اتـوبوس با تکـان های شـدیـد جاده پر دست انداز و ناهموار را مـی پیمود و زوزه کشان پیش مـی رفت. درخت ها و
تیرهای تلفن در فضای نیمه تاریک غروب مانند اشباحی از برابرش مـی گریختند و در گرد و غباری که از جاده بر
مـی خاست گم مـی شـدند.
مسافرین گردآلود چرت مـی زدند و با افتادن در هر دست انداز و تکـان های شـدیـد چرتشان پاره مـی شـد و دوباره
چشمهاشان بستـه و گردنشان کج شـده و به خـواب مـی رفتند.
گـه گـاه صدایی از مـیان مسافران بر مـی خاست ” قبر اما هشتم رو زیارت کنی صلوات بفرست “. و صدای صلوات در
فضای غبارآلود اتـوبوس مـی پیچیـد.
سر و روی مسافران را قشری از گرد و خاک پوشانده بود. بچه ها در آغوش پدر و مادرها به طور ناراحت کننده ای
در خـواب بودند. بدنشان مچاله و جای حرکت نداشت.
تنها مـینا بود که هشیار و کنجکـاو چشم به جاده دوختـه بود و در رویاهای دور و درازش غرق بود. مـینا جایی برای
نشستن نداشت و مجبور بود همه راه را در وسط اتـوبوس بایستد. پدرش دو صندلی بیشتر نگرفتـه بود و با مادرش
نشستـه بودند و برادرانش را که در خـواب بودند در آغوش داشتند. خستـه بود و خـوابش مـی آمد ولی جایی برای
خـوابیـدن نداشت.
مـینا سیزده سال داشت. دختری زیبا باهوش کنجکـاو و خیالباف بود. با ….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید